به گزارش شهرآرانیوز؛ یادداشتهای روزانه و خاطرات سیاسی رجال و شخصیتهای تأثیرگذار همواره یکی از منابع دست اول و گران بها برای مورخان، پژوهشگران علوم سیاسی و علاقهمندان به شناخت زوایای پنهان تاریخ بودهاند. این دست نوشته ها، به دلیل ماهیت خصوصی و اغلب بی واسطه شان، میتوانند تصویری زنده، انسانی و ملموس از رویدادها، شخصیتها و فضای حاکم بر یک دوران ارائه دهند که در اسناد رسمی و تاریخ نگاریهای متداول کمتر یافت میشود. آن ها، نه تنها سیر وقایع سیاسی را از منظر یک ناظر یا بازیگر فعال بازگو میکنند، بلکه به درک بهتر انگیزه ها، روابط، مناسبات قدرت و حتی جنبههای اجتماعی و فرهنگی یک عصر یاری میرسانند.
در تاریخ معاصر ایران، سنت خاطره نویسی و یادداشت برداری سیاسی سابقهای قابل توجه دارد. از شاهان و درباریان گرفته تا وزرا، وکلا، روشنفکران و فعالان سیاسی، بسیاری به ثبت مشاهدات و تجربیات خود همت گماشتهاند. در این میان، یادداشتهای نمایندگان مجلس شورای ملی از اهمیت ویژهای برخوردارند.
نمایندگان، به واسطه جایگاه خود، از نزدیک در جریان بسیاری از تصمیم گیری ها، چانه زنیها و بحرانهای سیاسی قرار داشتهاند و یادداشتهای آنان میتواند روشنگر بسیاری از نقاط تاریک تاریخ پارلمانی و تحولات سیاسی کشور باشد؛ ازاین جمله است خاطرات سیاسی محمدعلی شوشتری، نماینده استرآباد در دورههای پنجم، شانزدهم و هجدهم مجلس شورای ملی، دایی آیت ا... میلانی و از شاهدان عینی واقعه مسجد گوهرشاد مشهد.
خراسان، و به ویژه شهر مشهد، به عنوان یکی از کانونهای مهم سیاسی و فرهنگی کشور، همواره نمایندگانی تأثیرگذار به مجلس شورای ملی فرستاده است که بررسی کارنامه و آثار آنان، ازجمله یادداشتهای احتمالی، میتواند به غنای تاریخ محلی و ملی کمک شایانی کند.
باری، در کتاب خاطرات کسانی مانند احمد قوام و قاسم غنی -که زمانی نماینده مشهد بودهاند- دراین باره مطلب خاصی نیست. سیدحسین میرممتاز، نماینده مشهد در دوره ششم مجلس شورای ملی، هم یکی از همین افراد که یادداشتهای روزانه اش، هرچند ناقص، به تازگی در قالب کتابی منتشر شده است. خوشبختانه، در یادداشتهای او، چند برگ مربوط به دوران اقامت او در مشهد به چشم میخورد.
سیدحسین میرممتاز شخصیتی برخاسته از خراسان بود که در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ معاصر ایران، یعنی دوران گذار از قاجار به پهلوی و تثبیت قدرت رضاشاه، در عرصه سیاسی کشور حضور یافت. نقطه عطف در زندگی سیاسی میرممتاز انتخاب وی به عنوان نماینده مردم مشهد در دوره ششم مجلس شورای ملی بود.
این انتخاب او را برآن داشت تا زندگی و علایق ملکی خود را در خراسان رها کند و برای انجام دادن وظایف نمایندگی در تهران اقامت گزیند. دوره ششم مجلس شورای ملی از ۱۹ تیر ۱۳۰۵ تا ۲۲ مرداد ۱۳۰۷ به طول انجامید. پس از پایان این دوره، میرممتاز نتوانست به مجلس هفتم راه یابد. این ناکامی سرآغاز دورهای از بلاتکلیفی و تلاش او برای بازگشت به صحنه سیاسی بود.
ناکامی در راهیابی مجدد به مجلس میرممتاز را از تلاش بازنداشت. او کوشید تا از طرق دیگر در ساختار سیاسی کشور جایگاهی بیابد. سرانجام، احتمالا با یاری دوست نزدیکش، شاهزاده شیخ الرئیس افسر، موفق شد حکم حکومت چهارمحال و بختیاری را دریافت کند.
وی، که تا اواخر سال ۱۳۰۹ در تهران اقامت داشت و با محافل نخبگان تازه به قدرت رسیده سلطنت پهلوی -عمدتا شامل نمایندگان مجلس- معاشرت میکرد، از آغاز سال ۱۳۱۰، به حکومت چهارمحال و بختیاری رفت. پس از آن، از ۱۳۱۳ تا اوایل ۱۳۱۵ حاکم لارستان بود و سپس، از اواخر ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰، به عنوان حاکم (بخشدار) فیروزآباد فارس خدمت کرد. میرممتاز تا سال ۱۳۲۷ در مناصب دولتی باقی ماند. او، سرانجام، ۱۷ آبان ۱۳۴۷ در تهران درگذشت و در ابن بابویه به خاک سپرده شد.
سیدحسین میرممتاز، همانند برخی از فرهیختگان هم عصر خود، این عادت پسندیده را داشت که وقایع روزانه را ثبت کند. این یادداشت ها، که به قصد انتشار عمومی نوشته نشده و صرفا برای یادآوری شخصی بوده، کمابیش صریحاند و -از این رو- از شائبهها و ملاحظه کاریهای رایج در خاطرات رسمی به دور هستند. مجموعه یادداشتهای به جا مانده از میرممتاز دورهای حساس از تاریخ ایران، یعنی سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۹ شمسی، مقارن با اوج قدرت رضاشاه را دربرمی گیرد.
آیت ا... خامنهای، در سال ۱۳۷۲، بر بخش کوچکی از این روزنوشتها -که پیشتر در گاهنامهای منتشر شده بود- تقریظ نوشتهاند و، ضمن تحسین آن ها، بر دو محور کلیدی برای بهره برداری از این خاطرات تأکید کردهاند: اول وضع انتخابات در زمان رضاخان، و دیگر وضع روحی و شخصیت رجال رضاخانی. خوشبختانه این یادداشت ها، به تازگی، در قالب کتاب
«روزنگار میرممتاز» (به کوشش علی اکبر رنجبر کرمانی) در مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شده است.
چنان که آمد، چند برگ مربوط به دوران اقامت حسین میرممتاز در مشهد باقی مانده است. اما او در یادداشتهای روزانه خود هم به خراسان و مشهد اشاره میکند. این اشارات، عمدتا، دربرگیرنده جزئیات مربوط به زندگی شخصی، فعالیتهای سیاسی و ارتباطات وی با این منطقه است، چنان که در بخشی از یادداشتها به دریافت پول خانه بیع شرطی در مشهد اشاره کرده که به بانک تحویل داده شده است. همچنین، میرممتاز کاغذی به فردی عبداللهیان نام در مشهد نوشته و مطالبه طلب از یک فرد کشمیری را مطرح کرده است. باز، در جای دیگری، به فروش یا گروگذاشتن بخشی از اراضی در نزدیکی مقبره کلیمیها در مشهد اشاره شده است.
اشارات پراکندهای نیز هست: وی از وضعیت تجارت خراسان سخن گفته است. همچنین، به قتل کلنل محمدتقی خان پسیان در خراسان و وقایع پس از آن اشاره کرده است. در قسمتی از یادداشت ها، از شورش در مشهد و دستگیری و اعدام محمدولی اسدی، نایب التولیه آستان قدس رضوی، در پی واقعه مسجد گوهرشاد سخن به میان آمده است. همچنین، به تبعید آیت ا... حسین قمی و سخنرانی شیخ محمدتقی بهلول در مخالفت با اقدامات دولت در مشهد اشاره شده است.
گفته شده که در این واقعه حدود صد نفر کشته و تعدادی زخمی شدند. در پی این وقایع، محمدولی اسدی به عنوان عامل اصلی شناخته و اعدام شد و فرزندانش نیز از کار برکنار و زندانی شدند. در این یادداشت ها، همچنین، به تغییر کلاه و کشف حجاب و اعتراضات مردم و علما در مشهد و شهرهای دیگر نیز اشاراتی شده است.
نویسنده، در وقایع ۲۰ دی ماه ۱۳۱۴، آورده است: «غمامی روزنامه 'اطلاعات' فرستاده بود. در یک نمره آن، از اسدی، نایب التولیه، تکذیب کرده بود که باعث فتنه و انقلاب شده بود، به شاه و مملکت خیانت کرده بود. به مجازات رسید. معلوم شد چند روز قبل رئیس شهربانی گفت متولی خراسان تیرباران شده است اسدیِ بدبختِ عاقبت به شر بوده است.
با آن همه ترقیات، معلوم نیست چه کرده و چه انقلابی بوده که دامن گیر او شده است. عجب خوابی دیدم چند روز قبل راجع به عبور درشکهها از صحن مقدس و جنجال کردن مردم و موقوف شدن! معلوم شد مربوط به اسدی بوده است. پسرش هم از وکالت مجلس استعفا داده است. قطعا، بعد از قضیه پدرش امر به استعفا دادهاند.»